021-44273757 ، 02144273767

همه چیز درباره رفتار درمانی شناختی (CBT)

 26 تیر 1400   16:20
 0
 1613

رفتار درمانی شناختی حاصل ترکیبی از نظریات رفتاری و شناختی است. بخش شناختی این رویکرد اوایل دهه 1960 توسط آرون بک در دانشگاه پنسیلوانیا پایه‌گذاری شد. بک ابتدا به روانکاوی افراد افسرده می‌پرداخت. طی جلسات درمانی که با افراد افسرده برگزار می‌کرد به تدریج متوجه شد که این افراد افکار مشابهی دارند که اکثرا دچار نوعی سوگیری و تحریف واقعیت نیز هستند. به این ترتیب پژوهش‌های خود را معطوف به بررسی این افکار نمود و درمان شناختی را ابداع کرد. بخش رفتاری این رویکرد نیز حاصل پژوهش‌های انجام شده در حیطه رفتار درمانی توسط افرادی همچون اسکینر است. برای آشنایی بیشتر با اجزای رویکرد رفتاری شناختی با افرا کلینیک همراه باشید.

درمان شناختی رفتاری

رفتار درمانی شناختی چیست؟

برای اینکه با درمان شناختی رفتاری بیشتر آشنا شویم لازم است تا اجزای مختلف این رویکرد را بشناسیم. همان‌طور که قبلا ذکر شد رویکرد شناختی رفتاری دارای 2 بعد بسیار مهم رفتار و شناخت است. بعد شناختی رویکرد شناختی رفتاری بر 2 اصل بنیادی استوار است:

  1. شناخت‌های ما یا همان افکار اثری کنترل‌کننده بر هیجان‌ها و رفتار ما دارند.

  2. چگونگی عملکرد یا رفتار ما اثری قوی در الگوهای فکری و هیجان‌های ما دارد.

یک مثال معروف در شناخت‌ درمانی به درک بهتر این اصول کمک می‌کند. فرض کنید 3 نفر با حقوق و مزایای یکسان در شرکتی تجاری مشغول به کار هستند. پس از مدتی همه این افراد از کار برکنار می‌شوند. نفر اول از این اتفاق عصبانی شد زیرا معتقد بود مستحق ارتقای شغلی است. نفر دوم دچار اضطراب شد زیرا فکر می‌کرد نمی‌تواند از پس مخارج زندگی خود بر‌آید و نفر سوم امیدوار بود زیرا اعتقاد داشت این اتفاق ممکن است منجر به فرصت‌های شغلی بهتر شود. واکنش‌های هیجانی متفاوت این سه نفر به یک واقعه یکسان، شالوده اصلی شناخت‌ درمانی را پایه‌ریزی می‌کند؛ واکنش‌های ما به وقایع پیرامون، قویا تحت‌ تاثیر شیوه تفکر و نگرش ما به آن وقایع است. عناصر شناختی این دیدگاه، به وسیله فیلسوفان سوفسطایی مانند اپیکتتوس مدت‌ها قبل از آنکه درمان شناختی رفتاری معرفی شود، شناسایی شده بود. اپیکتتوس فیلسوف سوفسطایی یونان معتقد است: آن‌چه انسان‌ها را برآشفته می‌سازد وقوع حوادث نیست، بلکه نظر ‌آنان درباره آن حوادث است.

دالایی لاما در کتاب اخلاق برای هزاره جدید (1999) خاطرنشان می‌سازد که "اگر ما بتوانیم تغییر گرایشی در افکار و هیجان‌های خود ایجاد کنیم و سازمان‌بندی جدیدی در رفتار خود پدید بیاوریم، نه تنها می‌توانیم با درد و رنج راحت‌تر مقابله کنیم، بلکه می‌توانیم در درجه اول از ایجاد درد و رنج، پیشگیری کنیم".

اجزای مهم رفتاری در درمان شناختی رفتاری، شامل بیش‌بود رفتار، کمبود رفتار و ناهنجاری رفتار است. منظور از بیش‌بود رفتاری، فراوانی و یا تکرار زیاد یک رفتار است. به طور مثال افراد وسواسی دچار بیش‌بود رفتاری هستند.  منظور از کمبود رفتاری یعنی فروانی یک رفتار کمتر از حد مورد انتظار است. مثلا یک فرد افسرده اکثر اوقات ترجیح می‌دهد تنها و منزوی باشد یا جمع‌های دوستانه را سریع ترک می‌کند. منظور از ناهنجاری رفتاری یعنی رفتار مورد نظر به لحاظ ماهیت دچار ناهنجاری است. مثلا فردی را در نظر بگیرید که از نظر مهارت‌های اجتماعی دچار نقص است. چنین فردی ممکن است با دیگران ناشیانه خوش و بش کند یا رفتارهای اجتماعی نامناسبی داشته باشد.

انواع درمان شناختی رفتاری

درمان شناختی رفتاری انواع متعددی دارد و در موقعیت‌های مختلف به کار گرفته می‌شود. این درمان در قالب گروه درمانی و فردی قابلیت اجرا دارد و طیف وسیعی از اختلالات روانشناختی را پوشش می‌هد. این مکتب درمانی امروزه در 2 شکل کلی اجرا می‌شود:

رفتار درمانی شناختی چیست

  1. درمان شناختی رفتاری کلاسیک

در این نوع سبک درمانی بر افکار و رفتار تاکید می‌شود. عمدتا افکار خودآیند منفی مورد بررسی قرار می‌گیرند و رفتارهای خاص (مثلا اجتناب از موقعیت‌های اضطراب‌زا و یا انزوا و گوشه گیری) که منجر به تداوم اختلالات روانشناختی می‌شوند با استفاده از تکنیک‌های رفتاری همچون تقویت مثبت و منفی اصلاح می‌شود.

  1. درمان شناختی رفتاری نسل سوم

در این نوع روان‌ درمانی علاوه بر موارد بالا به هیجانات و پردازش آن‌ها توجه ویژه‌ای می‌شود. رویکردهای جدید این مکتب همچون درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش (اکت) بر پذیرش هیجانات و افکار ناخوشایند و بودن در لحظه حال تاکید ویژه‌ای دارند. از جمله تکنیک‌های معروف این نوع درمان شناختی رفتاری ذهن‌آگاهی و مراقبه است. در نوع دیگری از درمان‌های نسل سوم افراد می‌آموزند که نسبت به خود شفقت داشته باشند و بتوانند خود را ببخشند.

کاربرد درمان شناختی رفتاری (CBT)

درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل پردازش اطلاعات است. در این مدل بر این نکته تاکید می‌شود که طی آشفتگی‌های روانشناختی، تفکر فرد، انعطاف‌ناپذیر و دچار تحریف می‌شود. در این حالت افراد قضاوت‌های افراطی و مطلق‌گونه دارند. روان‌ درمانگران شناختی برای کمک به مراجعان خود به نقد و بررسی سه سطح شناخت می‌پردازند:

تکنیک‌های درمان شناختی رفتاری

  1. افکار خودآیند

وقتی ذهنیت منفی فرد فعال می‌شود، افکار خود‌آیند، سریع و بی‌اراده به ذهنش خطور می‌کند. به این افکار، افکار سطحی نیز گفته می‌شود. افکار خود‌آیند توسط وقایع بیرونی (به عنوان مثال دیر رسیدن به سخنرانی: آن‌ها حتما نظر خوبی نسبت به من ندارند و دیگر برای حرف‌هایم ارزش قائل نخواهند بود.) یا وقایع درونی (به عنوان مثال تپش قلب : " اوه، خدای من، دچار حمله قلبی شدم، دارم می‌میرم") برانگیخته می‌شوند. افکار خودآیند وابسته به موقعیت هستند. نشانه فعال شدن یک فکرد خودآیند وجود یک هیجان ناخوشایند هست. این افکار ممکنه به صورت تصویرهای ذهنی بروز کنند.

  1. قواعد و مفروضه‌های زیربنایی

اغلب، مفروضه‌های نانوشته‌ای وجود دارد که رفتار روزمره ما را جهت می‌دهند، معیارهایی را تعیین می‌کنند و قواعدی را وضع می‌کنند. یک مفروضه می‌تواند این قاعده باشد:
اگر سخت کار کنم پس در زندگی موفق خواهم شد یا مثلا اگر به هر نحوی از تب و تاب بیفتم، پس آدم شکست‌خورده‌ای خواهم بود. تا وقتی به قواعد، معیارها و مفروضه‌ها ترتیب اثر داده می‌شود اوضاع بر وفق مراد است و افراد عملکرد مفید و موثری از خود نشان می‌دهند. این قواعد و مفروضه‌ها لزوما اشتباه یا نادرست نیستند اما چنانچه خیلی افراطی باشند (مثل این مفروضه که اشتباه کردن وحشتناک است یا من هرگز نباید اشتباه کنم) عملکرد افراد را به شدت مختل کرده و زمینه‌ساز اختلالات و مشکلات متعدد روانشناختی خواهد بود.

  1. باورهای مرکزی

افراد، باورهایی اساسی درباره خودشان، دیگران و دنیای پیرامون دارند که به آن‌ها کمک می‌کنند تا تجربه‌های زندگی‌شان را درک کنند. افراد معمولا هم باورهای مرکزی مثبت دارند (من خوب هستم) و هم باورهای مرکزی منفی (من به درد هیچ کاری نمی‌خورم) باورهای مرکزی معمولا به دنبال تجربه‌های اولیه زندگی شکل می‌گیرند و باعث می‌شوند دیدگاه خاصی نسبت به جهان پیرامون پیدا کنیم. به هنگام وقوع یک آشفتگی هیجانی، باورهای مرکزی منفی کل‌نگر و مطلق، فعال می‌شوند. 

درمانگران شناختی رفتاری علاوه بر بررسی این 3 سطح از تفکر و شناسایی تحریف‌های شناختی به بررسی رفتارهای مراجعین نیز پرداخته و سعی می‌کنند تا الگوهای رفتار کژکار (کمبودهای رفتاری، بیش‌بود و ناهنجاری‌های رفتاری) را نیز تغییر داده و اصلاح کنند.

درمان رفتاری شناختی چگونه است؟

درمان رفتاری شناختی یکی از رویکردهای رایج در روان‌ درمانی است که این روزها طرفداران بسیار زیادی پیدا کرده است. درمان رفتاری شناختی نوعی مداخله روانی است که با تغییر دیدگاه، افکار، عقاید و رفتار مناسب و ایجاد مجموعه‌ای از راهبردهای مقابله‌ای مختلف به افراد کمک می‌کند تا کیفیت زندگی خود را بالا برده و احساس رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند. شناخت‌ درمانی به افراد آموزش می‌دهد که همیشه بیش از یک راه برای تفکر در مورد وقایع پیرامون وجود دارد. بنابراین دیدگاه آن‌ها نقش عمده‌ای در انتخاب و تصمیم‌گیری‌شان دارد. در نهایت هدف اصلی درمان رفتاری شناختی این است که به افراد کمک شود تا دیدگاه‌های مفید و سازنده‌تری را در برخورد با مشکلات خود، ایجاد و حفظ کنند.

تکنیک‌های درمان شناختی رفتاری (CBT)

روان‌ درمانگران شناختی رفتاری از تکنیک‌های متعددی برای درمان موثر اختلالات روانشناختی و کمک به مراجعین استفاده می‌کنند. درمان شناختی رفتاری دربرگیرنده طیف گسترده‌ای از فنون و تکنیک‌ها است. در ادامه مهم‌ترین تکنیک‌های این روش درمانی معرفی می‌شوند:

مشاوره رفتار درمانی شناختی

  1. آموزش روانشناختی

روان‌ درمانگران شناختی رفتاری به آموزش و آگاهی بخشی مراجعین بسیار اهمیت می‌دهند. فردی که مشاوره شناختی رفتاری می‌گیرد ابتدا باید با ماهیت مشکل خود و همچنین مدل درمان شناختی رفتاری آشنا شود. درمانگران شناختی رفتاری برای آموزش روانشناختی از روش‌هایی همچون آموزش مستفیم، ارجاع به کتب خاص یا ارائه بروشور استفاده می‌کنند. بنابراین بخشی از تکالیف مراجعین در حین جلسات، مطالعه محتواهای ارائه شده توسط روان‌ درمانگر است.

  1. شناسایی افکار خود‌آیند

همان‌طور که گفته شد در مدل شناختی رفتاری، افکار خودآیند نقش بسیار مهمی در شروع و تداوم اختلالات دارند. بنابراین روان‌ درمانگران به مراجعین خود کمک می‌کنند تا به تدریج بتوانند افکار و هیجانات خود را شناسایی کنند. این کار از طریق ثبت حالات هیجانی و افکار مرتبط به آن‌ها در یک جدول مخصوص انجام می‌شود. روان‌ درمانگران به مراجعین آموزش می‌دهند تا با استفاده از سوالات خاصی بتوانند افکار خود‌آیند خود را تشخیص دهند.

  1. چالش با افکار خود‌آیند منفی

بسیاری از مواقع افراد دچار افکار تحریف شده یا ناسازگار هستند. یا مثلا وقایع روزمره را به شکل نادرست و یا افراطی تفسیر می‌کنند. در این تکنیک افراد یاد می‌گیرند تا این تحریف‌های شناختی را شناسایی کنند و بتوانند مطابق با واقعیت فکر کنند. افراد به تدریج می‌آموزند تا افکار خود را بدون چون و چرا نپذیرند و با آن‌ها چالش کنند.

  1. تکنیک‌های رفتاری و  تنظیم هیجان

بخش مهمی از تکنیک‌های درمان شناختی رفتاری به تنظیم رفتارهای کژکار و هیجانات ناخوشایند مربوط می‌شود. برای مقابله با هیجان‌هایی همچون استرس و اضطراب درمانگران از روش‌هایی همچون آرام سازی عضلانی و یا ریلکسیشن استفاده می‌کنند. مراجعین آموزش می‌بینند که در مواقع لزوم بتوانند تنش‌های جسمی خود را تخلیه کرده و به سطح آرامش بازگردند.

تکنیک‌های رفتاری نیز بخش جدایی‌ ناپذیر درمان شناختی رفتاری هستند. نمونه‌ای از تکنیک‌های رفتاری آزمایش‌های رفتاری است. بسیاری از شناخت‌های تحریف شده افراد با انجام یکسری از آزمایش‌ها به راحتی اصلاح می‌شود. مثلا افرادی که دچار اضطراب اجتماعی هستند یا از نوعی فوبیا رنج می‌برند با انجام یکسری از مواجهه‌های رفتاری یادمی‌گیرند عملکرد موثرتری داشته باشند و می‌آموزند که بسیاری از افکار آن‌ها واقعیت خارجی ندارد و یا در صورت انجام رفتار خاصی واقعا اتفاق وحشتناکی نمی‌افتد.

سوالات متداول درمورد درمان شناختی رفتاری

در این مقاله سعی شد تا جنبه‌های مختلف درمان شناختی رفتاری مورد بررسی قرار بگیرد. اما بعضی از سوالات متداول در مورد این درمان وجود دارد که لازمه به آن‌ها نیز بپردازیم.

  1. درمان شناختی رفتاری برای چه اختلالاتی کاربرد دارد؟

پژوهش‌های متعدد نشان داده است که درمان شناختی رفتاری برای طیف گسترده‌ای از اختلالات همچون انواع افسردگی‌ها، اضطراب، وسواس و فوبیا کاربرد دارد. این درمان برای گروه‌های سنی مختلف از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و افراد مسن قابلیت اجرا دارد. رویکرد شناختی رفتاری همچنین برای مشکلات خانوادگی و زناشویی نیز کاربرد دارد.

  1. طول مدت درمان شناختی رفتاری چه قدر است؟

درمان شناختی رفتاری درمان نسبتا کوتاه مدتی است. اما به این معنا نیست که مثلا با 4 الی 5 جلسه می‌توانید نتیجه مطلوبی بگیرید. حداقل جلسات درمان شناختی رفتاری 8 الی 12 جلسه است تا نتیجه مطلوبی کسب شود.

  1. آیا شناخت درمانی همان تفکر مثبت و خوشبینانه است؟

بسیاری از مراجعین در ابتدای فرآیند شناختی رفتاری ممکن است با این سوال مواجه شده و برایشان این مسئله مطرح شده باشد. در این روش درمانی شما می‌آموزید که تفکر منطبق با واقعیت داشته باشید و به اصطلاح، جنبه‌های مثبت و منفی یک رویداد را کنار هم ببینید نه اینکه لزوما مثبت اندیش باشید.

اشتراک :
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید
امتیاز:
captcha