021-44273757 ، 02144273767

طرحواره درمانی چیست و انواع کدام است؟

 10 مرداد 1400   12:19
 0
 1535

  • آیا اکثرا جذب افرادی می‌شوید که بی‌مهر و عاطفه هستند؟
  • آیا احساس می کنید که نزدیکترین افراد زندگیتان به شما توجه کافی ندارند؟
  • آیا احساس می‌کنید فرد بی‌ارزشی هستید؟
  • آیا نگران هستید که اتفاقات ناگواری برای شما یا عزیزانتان بیفتد؟
  • آیا احساس می‌کنید در جامعه از جایگاه خوبی برخوردار نیستید؟

چنین الگوهایی را طرحواره‌های ناسازگار یا تله‌های ذهنی می‌گویند. طرحواره‌ها باورهای بنیادین و عمیق انسان درباره خود، دنیا و ارتباط با دیگران هستند. طرحواره درمانی یک رویکرد جدید در حوزه روان‌درمانی است که به افراد کمک می‌کند تا برای تغییر در نگرش نسبت به خود و روابط بین فردی، طرحواره‌های ناسازگار خود را بشناسند. برای آشنایی با این روش درمانی و انواع طرحواره‌های ذهنی با مشاورین افرا کلینیک همراه باشید.

برای دریافت مشاوره فردی می توانید با مشاوران افرا کلینیک تماس حاصل فرمایید.

021-44273757 ، 021-44273767

طرحواره چیست

طرحواره بخش شناختی روان است که باورها و عقاید ما را درباره خود و پیرامونمان شکل می‌دهد افراد ممکن است چند نوع از طرحواره‌های آسیب زننده را به حد افراطی داشته به طوری که تبدیل به اختلال شخصیت شده باشند. طرحواره درمانگرهای افرا کلینیک در این مقاله به توضیح انواع طرحواره‌ها، کاربردهای درمانی آن و تفاوت طرحواره درمانی با روانکاوی و روان‌درمانی‌های دیگر می‌پردازند.

طرحواره چیست؟

شاید این روزها شما هم دنبال جواب این سوال که طرحواره چیست؟ و چه کمکی می‌تواند به حل مشکلات بکند؟ باشید چرا که طرحواره درمانی در سال‌های اخیر طرفداران زیادی هم بین درمانگران و هم مراجعین پیدا کرده است؛ بنابراین اگر شما هم مشتاق یادگیری این رویکرد درمانی هستید با ما همراه باشید. طرحواره‌ها مجموعه‌ای از باورهای عمیق و بنیادین انسان‌ها درباره خود، دنیا و ارتباط با دیگران هستند. این باورها عمدتا در دوران کودکی و در اثر یک‌ سری تجارب تکرار شونده و ویژگی‌های زیستی به تدریج شکل می‌گیرند. این روش درمانی توسط دو روانشناس در حوزه شناخت درمانی به نام‌های یانگ و کلوسکو برای تغییر الگوهای زندگی مطرح شد و طرحواره‌های یانگ به شناسایی و چالش با تله‌های ذهنی که به مشکلات زندگی دامن می‌زند، می‌پردازد.

یانگ و کلوسکو معتقدند همه انسان‌ها 5 نیاز بنیادین و اساسی دارند. این نیازها عبارت‌اند از:

  1. دلبستگی ایمن به دیگران (شامل نیاز به امنیت، ثبات، محبت و پذیرش)
  2. خودمختاری، کفایت و هویت
  3. آزادی در بیان نیازها و هیجان‌های سالم
  4. خودانگیختگی و تفریح
  5. محدودیت‌های واقع‌بینانه و خویشتن‌داری

چنانچه این نیازها به شکل صحیح در کودکان ارضا نشود یعنی توجه بیش از حد به یک نیاز و یا برعکس بی‌توجهی و نادیده گرفتن آنها اتفاق بیفتد و کودک در یک حیطه دچار ناکامی شود این تجربه می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری یک طرحواره ناسازگار باشد. هم‌زمان با این تجربیات عوامل دیگر همچون خلق و خوی کودک، همسالان، مدرسه، فرهنگ و مسائل اقتصادی و اجتماعی نیز در شکل‌گیری طرحواره‌ها نقش مهمی دارند.

وقتی یک طرحواره شکل‌ می‌گیرد افراد در طی زمان بر اساس آن عمل کرده و در واقع شیوه تعبیر و تفسیر ما از رفتار دیگران را نیز مشخص می‌کند. طرحواره‌ها به افراد کمک می‌کنند تا جهان اطراف خود را درک کنند و به زندگی خود سامان بدهند. طرحواره مانند عینکی است که حقایق دنیا و زندگی رنگ و لعاب می‌بخشد. این عینک، شیوه نگرش شما را به زندگی تعیین می‌کند و شما را به سمت و سویی هدایت می‌کند که در موقعیت‌های مختلف زندگی، حدس‌ها و گمان‌های خاصی در ذهنتان شکل بگیرد.

انواع طرحواره چیست؟

همان‌طور که گفته شد طرحواره‌های ناسازگار یا تله‌های ذهنی قالب‌های ذهنی هستند که دربرگیرنده مجموعه‌ای از باورها در یک حیطه خاص می‌باشند. بر همین اساس طرحواره‌ها به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند. در ادامه انواع تله‌های ذهنی توضیح داده شده است.

انواع طرحواره چیست

  1. رهاشدگی/ بی‌ثباتی

فردی که طرحواره یا تله ذهنی رهاشدگی و بی‌ثباتی دارد احساس می‌کند روابط نزدیک او با یک یا چند نفر به هم خواهد خورد. ممکن است فرد در دوره کودکی با مرگ یا طلاق والدین رو به رو شده باشد. این طرحواره زمانی به وجود می‌آید که والدین به نیازهای اولیه کودک در ابتدای زندگی توجهی نداشته و او را بیشتر در حالت تنهایی و انزوا نگه داشته‌اند.

  1. بی اعتمادی/ بدرفتاری

فردی که طرحواره یا تله ذهنی بی‌اعتمادی/ بدرفتاری دارد احساس می‌کند که دیگران از روی عمد از وی سوء استفاده می‌کنند، این افراد انتظار دارند که از سوی دیگران آسیب ببینند، مورد انتقاد واقع شوند یا تحقیر شوند. همیشه حس می‌کنند که حقوق آن‌ها به وسیله دیگران زیر پا گذاشته می‌شود و مورد اذیت و آزار دیگران واقع می‌شوند. تفکر و شناخت این افراد اغلب حول این محور است که پیش دستی کنند و زودتر از دیگران به آن‌ها حمله کنند یا آن‌ها را مورد انتقاد یا تحقیر قرار دهند. افرادی که دارای طرحواره بی‌اعتمادی/ بدرفتاری هستند در بهترین حالت احساس می‌کنند که دیگران تنها به فکر خودشان هستند و مهم نیست برای برآوردن نیازهای خود به دیگران ضربه بزنند و در بدترین حالت اعتقاد دارند، مردم قصد دارند به آن‌ها آزار برسانند. افرادی که چنین طرحواره ای دارند مایل به برقراری رابطه صمیمانه نیستند و زیاد به دیگران نزدیک نمی‌شوند و در بعضی موارد به گونه‌ای پیشگیرانه با دیگران بدرفتاری می‌کنند یا آن‌ها را گول می‌زنند. برخی از این افراد نیز همسرانی را انتخاب می‌کنند که بدرفتارند و به آن‌ها اجازه می‌دهند تا از نظر هیجانی، جسمی یا جنسی از آن‌ها سوء استفاده کنند.

  1. محرومیت هیجانی

فردی که طرحواره یا تله ذهنی محرومیت هیجانی دارد بر این باور است که نیازهای او توسط دیگران برآورده نمی‌شود و ناکام خواهد شد. این نیازها شامل محبت، همدلی، مهربانی، محافظت، راهنمایی و مراقبت از سوی دیگران است. محرومیت هیجانی یعنی انتظار این که تمایلات و نیازهای شخص در زمینه حمایت اجتماعی از سوی دیگران ارضا نمی‌شود. والدین این افراد، آن‌ها را از نظر هیجانی در دوره کودکی بیش از حد محروم ساخته‌اند. انواع محرومیت هیجانی عبارت اند از: محرومیت از محبت، توجه، گرمی و مهربانی، همدلی، درک و فهم، گوش دادن، مراقبت، نداشتن منبع قدرت، جهت دهی و راهنمایی از سوی دیگران. افرادی که این طرحواره را دارند در مورد نیازها و احساسات خود به طرف مقابلشان چیزی نمی‌گویند و هنگام برآورده نشدن آن‌ها احساس ناامیدی ‌می‌کنند. آن‌ها با وجود احساس محرومیت، چیزی نمی‌گویند. این افراد غیر قابل دسترس هستند و از برقراری رابطه صمیمانه اجتناب می‌کنند.

  1. نقص/ شرم

فردی که طرحواره یا تله ذهنی نقص/ شرم دارد باور دارد که عیب درونی دارد و احساس ‌می‌کند در مهم‌ترین جنبه‌های شخصیت‌اش، ناقص، ناخواسته، بد، حقیر، بی اعتبار و بی ارزش است و یا اینکه در نظر افراد مهم زندگی‌اش فردی منفور و ناخواسته به حساب می‌آید. فرد حس می‌کند به دلیل وجود این نواقص اگر دیگران به او نزدیک شوند مشکلات او را خواهند فهمید، به همین خاطر همیشه از آن‌ها کناره گیری می‌کند. این حس بی‌کفایتی و نقص همیشه موجب احساس شرم در او می‌شود. این افراد معمولا از روابط صمیمانه اجتناب می‌کنند و در رابطه با دیگران اجازه می‌دهند تا طرف مقابل آن‌ها را مورد انتقاد و تحقیر همیشگی قرار دهد. اغلب با کسانی ازدواج می‌کنند که از نظر عاطفی و جسمانی طرد کننده و انتقادگر باشند و علاقه‌ای هم به داشتن همسر و فرزند نداشته باشند و این افراد با این حال تلاش می‌کنند تا عشق آن‌ها را به دست آورند.

  1. انزوای اجتماعی/ احساس بیگانگی

افرادی که طرحواره یا تله ذهنی انزوای اجتماعی/ احساس بیگانگی دارند معتقد هستند با بقیه خیلی فرق دارند. آن‌ها به هیچ گروهی احساس تعلق خاطر ندارند، بیشتر احساس می‌کنند منزوی شده‌اند. هرکسی که احساس می‌کند متفاوت از دیگران است، ممکن است این طرحواره در ذهن او شکل بگیرد، مانند افراد خیلی باهوش، اعضای خانواده‌های مشهور، افرادی که خیلی زشت یا خیلی زیبا هستند. اقلیت‌های قومی، بازماندگان حوادث آسیب‌زا، افراد مبتلا به ناتوانی جسمی و افرادی که متعلق به طبقات اقتصادی خیلی بالا یا خیلی پایین هستند. افراد دارای طرحواره انزوای اجتماعی/ بیگانگی از این که افراد دیگر با خانواده‌شان ملاقات کنند و چیز زیادی در مورد آن‌ها بدانند احساس شرم می‌کنند و اجازه نمی‌دهند نکات غیر معمولی در مورد آن‌ها آشکار شود. این افراد معمولا با کسانی ازدواج می‌کنند که بسیار اجتماعی هستند و به همسرشان وابسته و به دلیل نداشتن روابط اجتماعی از درون مدام احساس بی‌کفایتی کرده اما آن را با خودشیفتگی و تحقیر همسرشان نشان دهند.

  1. وابستگی/ بی کفایتی

فرد دارای طرحواره یا تله ذهنی وابستگی/ بی‌کفایتی باور دارد که نمی‌تواند مسئولیت‌های زندگی خود را به طور مستقل انجام دهد. این افراد، اغلب از اشخاص دیگر در تصمیم‌گیری و انجام تکالیف کمک می‌طلبند. والدین این افراد معمولا آن‌ها را به انجام عمل مستقل تشویق نمی‌کنند و در نتیجه برای انجام اعمال خود اعتماد به نفس ندارند. به آن‌ها اجازه استقلال داده نشده و آن‌ها روند طبیعی رشد از وابستگی به استقلال را طی نکرده‌اند. افرادی که طرح واره وابستگی/ بی‌کفایتی دارند مثل کودک به افراد مهم زندگی خود وابسته هستند و از آن‌ها می‌خواهند به جایشان تصمیم بگیرند. این افراد تقریبا احساس هویت فردی ندارند و از درگیرشدن با چالش‌های جدید اجتناب می‌ورزند.

  1. آسیب‌ پذیری نسبت به ضرر و بیماری

افراد دارای طرحواره یا تله ذهنی آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری، ترسی افراطی از یک فاجعه دارند. به نظر آن‌ها فاجعه نزدیک است و هر لحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و او قادر نیست از آن جلوگیری کند. این فاجعه معمولا بر یک یا چند جنبه از موارد زیر متمرکز است:

  • رویدادهای ناگوار پزشکی مانند حمله‌های قلبی یا ابتلا به سرطان

  • رویدادهای ناگوار هیجانی مانند دیوانه شدن

  • رویدادهای ناگوار بیرونی مانند گیر افتادن در آسانسور

این باورها ممکن است منجر به رفتارهای محتاطانه شود که فرد برای محافظت از خود انجام می‌دهد. این افراد شجاعت کمی دارند و این عقیده را به کودک خود القا می‌کنند که دنیا خطرناک و ناایمن است. همچنین این افراد تمایل دارند که همسرشان دائما از آن‌ها مواظبت کند. دوست دارند وی فردی قوی، شجاع و گاهی پزشک باشد تا آن‌ها را از خطرات مصون بدارد و به ترس و بیم‌هایی که آن‌ها در زندگی دارند، اهمیت بدهد.

  1. خود تحول نیافته

فردی که طرحواره یا تله ذهنی خود تحول نیافته را دارد نزدیکی هیجانی و صمیمت بیش از حدی با یکی از افراد مهم زندگی خود (اغلب والدین) دارد و این موجب از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی بهنجار در او می‌شود، در واقع این افراد گرفتار فرد دیگری هستند و باور دارند که بدون حمایت او نمی‌توانند شاد باشند. این افراد حس می‌کنند وجودشان در فرد دیگری ادغام شده است و هویت مستقلی ندارند و اغلب این افراد بدون فرد دیگر احساس پوچی، سردرگمی، بی‌هدفی، شک و تردید در هویت خود دارند. این افراد معمولا شخصی را انتخاب می‌کنند که بسیار قدرتمند باشد تا آن‌ها بتوانند خودشان را در زندگی او غرق کنند. در واقع شریک زندگی آن‌ها به عنوان نماد والدین در نظر گرفته می‌شود.

  1. استحقاق

فردی که طرحواره یا تله ذهنی استحقاق دارد باور دارد که از دیگران برتر است و حقوق ویژه‌ای برای خودش قائل است. این افراد فکر می‌کنند هر چیزی که می‌خواهند یا هرکاری که دلشان می‌‌خواهد باید سریعا انجام شود، بدون توجه به این که آیا خواسته‌های آن‌ها منطقی است و آیا باعث ضرر و زیان به دیگران می‌شود یا خیر. آن‌ها به نیازهای دیگران توجهی ندارند. این افراد برای ارضا تمایلات خود سعی در سلطه‌گری و کنترل دیگران دارند. چنین افرادی برای این که بتوانند کسب قدرت کنند و یا دیگران را تحت کنترل خود درآورند، تمرکز افراطی بر برتری جویی دارند. والدینی که کودکان خود را لوس بار می‌آورند و هیچ‌گونه محدودیتی در خصوص الگوهای اجتماعی مناسب برای آن‌ها به وجود نمی‌آورند، ممکن است در ایجاد چنین طرحواره‌ای تاثیر داشته باشند. از سوی دیگر برخی از افراد این طرحواره را برای جبران احساس محرومیت هیجانی، نقص یا ناخوشایندی اجتماعی در خود ایجاد می‌کنند.

  1. خویشتن داری/ خود انضباطی ناکافی

مهمترین ویژگی طرحواره یا تله ذهنی خویشتن داری/ خود انضباطی ناکافی، ناتوانی فرد در بازداری از بروز تکانه‌ها و احساسات و ناتوانی در تحمل خستگی و ناکامی حین انجام کارها است. وقتی فقدان خویشتن داری به حد افراطی برسد، فرد زندگی‌اش مملو از رفتار مجرمانه می‌شود. فقدان خویشتن‌ داری یعنی ناتوانی در جلوگیری از هیجان‌ها، والدین این کودکان الگوی مناسبی برای خویشتن داری نبوده یا انضباط کافی را در مورد بچه‌های خود اعمال نکرده‌اند.

  1. اطاعت

فرد دارای طرحواره یا تله ذهنی اطاعت باور دارد برای این که از پیامد‌های منفی اجتناب کند، باید کنترل خود را به دیگران بسپارد. اغلب، این افراد می‌ترسند که دیگران خشمگین شده و طردشان کنند، از این رو ترجیح می‌دهند خودشان را به دیگران بسپارند. این افراد تمایلات و احساسات خود را نادیده می‌گیرند. واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران و اطاعت از آن‌ها به این دلیل که فرد تحت فشار شدید احساسات خود قرار دارد.، از ویژگی‌های افراد دارای طرحواره اطاعت است. این طرحواره به دو شکل کلی خود را نشان می‌دهد:

  • اطاعت از نیازها: سرکوبی نیازها، تمایلات و ترجیحات خود و اطاعت از نیازهای دیگران.

  • اطاعت از هیجان‌ها: سرکوبی هیجان‌های خود و اطاعت از هیجان‌های دیگران.

  1. ایثار

در طرحواره یا تله ذهنی ایثار فرد نیازهای خود را برای کمک به دیگران فدا می‌کند. تمرکز افراطی بر ارضای نیازهای دیگران در زندگی روزمره، به طوری که از رضایت‌مندی خود فرد جلوگیری می‌شود. این افراد وقتی به نیازهای خود توجه می‌کنند، اغلب احساس گناه می‌کنند. برای اجتناب از این احساس گناه، آن‌ها نیازهای دیگران را بر نیازهای خود مقدم می‌شمارند، این افراد اغلب از کمک کردن به دیگران لذت می‌برند، زیرا احساس اعتماد به نفسشان افزایش می‌یابد. آن‌ها معمولا آنقدر به دیگران خدمت می‌کنند که در پایان به ضرر خودشان تمام می‌شود.

  1. بازداری هیجانی

افرادی که طرحواره یا تله ذهنی بازداری هیجانی دارند از صحبت کردن درباره هیجاناتشان به شدت گریزان هستند. آن‌ها به جای اینکه هیجانی باشند در موقعیت‌های مختلف از لحاظ عاطفی بی‌تفاوت هستند و به جای آن خود انگیختگی هیجانی دارند. این افراد ابراز خشم، پرخاشگری و هرگونه احساس منفی را بازداری می‌کنند و هیجانات مثبت مانند خوشحالی، محبت، برانگیختگی جنسی، نشاط و شادابی را نیز نشان نمی‌دهند و به جای آن بر عقلانیت و حذف هیجانات تاکید می‌ورزند. شایع‌ترین علت شکل گیری این طرحواره این است که افراد  به محض بروز خودانگیخته هیجان‌های خود از طرف والدین یا دیگر افراد مهم زندگی به شدت شرمسار شده‌اند. فردی که طرحواره بازداری هیجانی دارد اغلب درگیر روابط عاشقانه با فردی می‌شود که هیجانی و تکانشی است.

  1. معیارهای سرسختانه/ عیب‌جویی افراطی

فردی که طرحواره یا تله ذهنی معیارهای سرسختانه/ عیب‌جویی افراطی دارد بر این باور است که شخص باید برای رسیدن به معیارهای درونی و افراطی درباره رفتار و عملکرد خویش کوشش فراوانی انجام دهد، که این عمل معمولا برای جلوگیری از انتقاد صورت می‌گیرد. این افراد معتقد هستند هرکاری انجام می‌دهند ناقص است و باید بیشتر تلاش کنند و بر ارزش‌هایی نظیر منزلت، ثروت و قدرت تاکید دارند و از روابط اجتماعی، نشاط و شادمانی غافل هستند. این افراد در کودکی دارای والدینی بوده اند که هرگز از رفتارهای فرزندانشان راضی نمی‌شده و عشق و محبت را به شرط موفقیت به کودکانشان نشان داده‌اند.

طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره درمانی یک رویکرد جدید در حوزه روان‌ درمانی و همچنین یک رویکرد التقاطی است. یعنی سعی شده است تا از فنون مفید دیگر رویکردهای درمانی نیز استفاده شود. بنابراین این سبک درمانی شباهت‌هایی به سایر رویکردها روان‌ درمانی نیز دارد که به افراد کمک می‌کند تا برای تغییر در نگرش نسبت به خود و روابط بین فردی، طرحواره‌های ناسازگار خود را بشناسند.

طرحواره درمانی چیست

کاربرد طرحواره درمانی چیست؟

در رویکرد طرحواره درمانی به افراد کمک می‌شود تا شناخت کامل و جامعی از طرحواره‌های خود به دست آورند. این آگاهی نوعی بینش به افراد می‌دهد که علت بسیاری از مشکلات ارتباطی و رواشناختی خود را متوجه شده و می‌توانند رفتارهای سازگارانه‌ای را انتخاب کنند. در طرحواره درمانی افراد با کمک درمانگر خاطرات مهمی که بار هیجانی زیادی دارد را بیاد می‌آورند و می‌توانند هیجانات ناشی از آن را به خوبی کنترل کنند.

طرحواره درمانی در مدیریت اختلالات شخصیت به ویژه اختلال شخصیت مرزی بسیار موفق بوده است. همچنین بیماری‌های مزمن مانند افسردگی‌هایی با عود چندباره، اختلالات اضطرابی و ... با استفاده از طرحواره درمانی به خوبی درمان شده‌اند. یکی از کاربردهای بسیار مهم طرحواره درمانی حوزه زوج درمانی و مشاوره پیش از ازدواج است. مشاوران با آموزش درباره طرحواره‌ها و همچنین بررسی طرحواره‌های ناسازگار زوجین به آن‌ها کمک می‌کنند تا به تدریج باورهای خود را سازگار کرده و از الگوهای ارتباطی سالم استفاده کنند. با استفاده از رویکرد طرحواره درمانی بسیاری از مشکلات زوجین حل شده و بروز تعارض در زندگی مشترک به حداقل می‌رسد.

حداقل پنج ساز و کار برای تداوم طرحواره‌ها یا تله‌های زندگی وجود دارد که عبارتند از:

  1. سبک‌های مقابله‌ای: شیوه و روشی که ما با آن مشکلاتمان را حل می‌کنیم بر اساس طرحواره‌های ماست و هرچه طرحواره‌های ناسازگار بیشتر باشد سبک مقابله با مشکلاتمان ناکارآمدتر خواهد بود در واقع این طرحواره ها ما را به سبک مقاله‌ای خاص هدایت می‌کند و روش‌های مواجه با مشکلات طرحواره‌های ما را تقویت می کند.

  2. انتخاب همسر: انتخاب همسر بر اساس همین طرحواره‌ها انجام می‌شود و همان طرحواره‌های ناسازگار را بتوانیم با او تکرار کرده و در آن گیر کنیم.

  3. انتخاب شغل: شغل نیز بر اساس طرحواره‌ها یا تله‌های ذهنی انتخاب می‌شود و در صورتی که فرد ناموفقی در شغل خود هستیم نیاز است که حتما طرحواره‌های ناکارآمد خود را بشناسیم و آنها را تغییر دهیم.

  4. تحریف های شناختی: طرحواره‌ها باعث می‌شوند ما به شیوه خاصی اتفاقات زندگی را تفسیر کنیم و طرحواره‌ها مثل عینکی می‌مانند که رنگ خاصی به دید ما می‌دهند؛ بنابراین نوع خاص دیدن اتفاقات، طرحواره‌ها را تقویت می‌کند و طرحواره‌ها نوع خاصی از اتفاقات را برای ما رقم می‌زند.

  5. استدلال مبتنی بر درست بودن شیوه تفکر و سبک‌های مقابله: افراد بر اساس طرحواره‌هایی که دارند سبک مقابله‌ای مطابق با آن‌ها را انتخاب می‌کنند و در ادامه ذهن آنها استدلال‌هایی طراحی می‌کند که از این طرحواره‌ها و سبک‌های مقابله‌ای حمایت کرده و آنها را تقویت کنند.

تفاوت روانکاوی و طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره درمانی یک رویکرد التقاطی است. یعنی سعی شده است تا از فنون مفید دیگر رویکردهای درمانی نیز استفاده شود. بنابراین این سبک درمانی شباهت‌هایی به سایر رویکردها روان‌درمانی نیز دارد؛ اما روانکاوی یک روش صرفا درمانی نیست بلکه روش کاویدن روان و عمیق و عمیق تر شدن در روان است. در صورتی که افراد تمایل به روانکاوی داشته باشند در ابتدا باید با یکی از شیوه‌های رواندرمانی ترک‌ها و آسیب‌های روانشان ترمیم یافته و بعد از رسیدن به سلامتی نسبی روان برای بالا بردن کیفیت زندگی و یا علاقه شخصی به روانکاوی بپردازند.

از آنجایی که طرحواره درمانی برای حل مشکلات افراد به بررسی باورهای عمیق افراد می‌پردازد و  خاطرات مهم افراد را در گذشته جست‌وجو می‌کند، شباهت‌هایی به رویکردهای دیگر رواندرمانی دارد اما از جهاتی نیز متفاوت است. طرحواره درمانی ساختار مشخصی داشته و درمانگر نقش فعالی دارد اما در روان‌درمانی‌های دیگر از جمله روابط موضوعی، کنکاوش و بررسی روان، عمیق‌تر و طولانی‌تر است در ضمن درمانگر نقش نیمه فعالی دارد. در روان‌درمانی‌های تحلیلی بر آگاهی از خاطرات و هیجانات سرکوب شده تاکید می‌شود اما در طرحواره درمانی علاوه بر بینش عقلانی با استفاده از ابزارهای مختلف به افراد آموزش داده می‌شود که برای حل مشکلات خود از روش‌های جدید استفاده کنند.

برای دریافت مشاوره فردی می توانید با مشاوران افرا کلینیک تماس حاصل فرمایید.

021-44273757 ، 021-44273767

اشتراک :
دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید
امتیاز:
captcha