در دهههای اخیر مراحل رشد کودک از زمان تولد تا پایان دورهی کودکی در چهار بُعد احساسی، رفتاری، اجتماعی و شناختی موردبررسی قرارگرفته و نتایج آن نشان میدهد دو عوامل ژنتیک و محیط با سهمهای مختلف در این چهار بُعد شخصیت کودک تأثیر گذارند.
روانشناسان دربارۀ شکلگیری بخش اصلی شخصیت انسان، در دوره کودکی اختلافنظری ندارند؛ به همین دلیل والدین آگاه میبایست قبل از تصمیم به داشتن فرزند و یا در مراحل قبل از دبستان فرزندشان، اطلاعات لازم در مورد عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری شخصیت کودک را داشته باشند. والدین میتوانند در افرا کلینیک توسط مشاورین متخصص کودک در زمینه شکلگیری شخصیت و اقدامات لازم در مراحل رشد کودک راهنماییهای اساسی را دریافت کنند.
شخصیت کودک چگونه شکل میگیرد
تحقیقات انجامشده در فرهنگها و مناطق جغرافیایی مختلف نشان داده است، پنج صفت استقلال، پایداری هیجانی، مثبت نگری، خلاقیت و مسئولیتپذیری از ویژگیهای مشترک شخصیت همه انسانهاست و تفاوت شخصیتها در شدت و ضعف این پنج ویژگی است. بنابراین مسئله ژنتیک در رشد شخصیت کودک بهطور قطعی اثباتشده است، از طرفی تحقیقات انجام شده بر روی دوقلوهای همسانی که از بدو تولد از هم دور بودند، نشان داده باوجود ژنهای یکسان تفاوتهای مهمی در شخصیت آنها وجود دارد و این موضوع نشاندهنده تأثیر محیط در رشد و شکلگیری شخصیت کودک است.
مراحل شکلگیری شخصیت کودک
اریكسون، یکی از مهمترین روانشناسانی است که در زمینۀ مراحل رشد انسان، تحقیقات وسیعی انجام داده است، او مراحل رشد انسان را هشت مرحله میداند و اذعان دارد در هر یک از این مراحل نقاط مثبت و منفی شخصیت در تعارض باهم هستند و فرد تنها زمانی میتواند از یک مرحله عبور کند که بتواند تعارضات آن مرحله را حل کند و به شیوه سالمی با آنها به سازگاری برسد. رشد شخصیت سالم در گرو گذراندن بحرانهای هر مرحلۀ رشدی است که چهار مرحله اول آن از تولد تا پایان دوره کودکی است.
مرحله اول: رشد اعتماد در برابر بیاعتمادی
در طول سال اول زندگی، کودک با داشتن والدین مراقب، شروع به اعتمادسازی میکند. در این مرحله کودک زمانی که والدینش پاسخهای درستی به نیازهایش میدهند، احساس میکند میتواند به سیگنالهای بدنی خود اعتماد کند و این اولین قدم کودک در اعتماد کردن به خود است از طرفی دیگر چون پاسخهای درستی دریافت میکند احساس میکند دنیا هم قابلاعتماد است و بهاینترتیب اعتماد به خود و محیط شکل میگیرد اما اگر پاسخهای والدین با نیازهای کودک همخوانی نداشته باشد؛ برای مثال کودک نیاز به خواب داشته باشد و مادر به او غذا دهد و یا زمانی که گرمش هست او را بیشتر گرم کند، کودک کمکم حس میکند به سیگنالهای درونی مثل گرسنگی، سیری و....نمیتواند اعتماد کند و از طرفی ممکن است کودک اعتمادش به محیط را هم کمکم از دست برود.
مرحله دوم: استقلال در برابر شرم
مرحله دوم رشد شخصیت کودک بین یک تا سهسالگی است. کودک کمکم با به کار بردن کلمات و راه رفتن میتواند نیازهای خودش را برآورده کند و به سمت مستقل شدن پیش رود، والدین منعطف استقلال لازم را به کودک میدهند و در مقابل مخالفت ورزیها و خودسریهای کودک، رفتارهای مقابلهبهمثل انجام نمیدهند.
کودکان بسته به خلقوخویی (برای اینکه بیشتر در مورد خلقوخوی کودک بدانید میتوانید مقاله بدخلقی در کودکان را مطالعه کنید) که دارند، طیفی از رفتارها که شامل تکیه کردن به خود تا خشم و لجبازی است را در این مرحله رشدی نشان میدهند، درصورتیکه والدین برخوردهای خشک و مستبدانه در این دوره نشان دهند برای مثال درزمانی که کودک لیوان آب را روی زمین میریزد به او بگویند" دیدی نتونستی، گفتم بده به من انجامش بدم"، یا "تو امروز با این کارات خیلی پسر بدی شدی" باعث ایجاد حس شرم و بیاعتمادی در کودک میشوند.
بیشتر بخوانید: چگونه کودک مستقل تربیت کنیم
مرحله سوم: ابتکار در برابر احساس گناه
مرحله سوم رشد شخصیت کودک بین سه تا پنج سالگی است، در این دوره کودک با بازیهای نمادین، برای مثال از تکهای چوب بهعنوان اسب، شروع به خیالبافی میکند و برای آزمایش اینکه چقدر روی محیط کنترل دارد، ساختن و خراب کردن را انجام میدهد؛ برای مثال ساختن برج با لگو و خراب کردن آن را در این دوره بسیار دوست دارد. در این دوره به دلیل رشد تخیل در بازیها، همکاری با دیگران و رهبری کردن، سعی میکند روشهای جدیدی را ابداع کند و در صورت وجود محیط غیر منعطف، قوانین سخت و تجربه شکستهای پیدرپی، کودک دچار احساس گناه میشود؛ اگر در این مرحله رشدی نتواند به گروههای همسنش ملحق شود، احساس گناه زیادی را نسبت به خوب نبودن خود پیدا میکند و بیشازحد برای انجام کارهایش به بزرگترها وابسته میشود، همچنین ممکن است ابتکار عمل درارتباط با محیطش را متوقف کرده و تنها، کاری که بزرگترها از او میخواهند را انجام دهد.
دوره چهارم: سختکوشی در برابر حقارت
مرحله چهارم، از دوره پیشدبستانی تا پایان دوره ابتدایی است، دورهای که کودک ازلحاظ روانشناختی از خانواده دور میشود، محیط بیرون را بهطور پیوسته و منظم تجربه میکند. کودک در این مرحله نیاز به دانستن و احساس شایستگی را به شیوه اکتسابات و یادگرفتن، برآورده میکند. اگر تعارضات مراحل قبلی، حلنشده باقیمانده باشد احتمال اینکه کودک بتواند به خود و دیگران اعتماد کند و با استقلال و ابتکار عمل، تجربههای جدید کسب کند کمتر امکانپذیر است؛ لذا این کودکان به دلیل حل نشدن مشکلات مراحل قبل، در دوره دبستان بهشدت احساس حقارت و بیارزشی میکنند و علاقهای به کسب تجربههای جدید ندارند؛ اما کودکانی که تعارضات این چهار مرحله رشد را با موفقیت طی کردهاند، میتوانند با داشتن ویژگیهای اعتمادبهنفس، استقلال، ابتکار و سختکوشی، مرحله پنجم که کسب هویت و پیدا کردن سؤال "من کیستم" است، را با چالش کم و بدون بحران بگذرانند.
کودکان به میزان آسیبهایی که ممکن است از مراحل قبلی رشد دیده باشند، ممکن است این دوره را با طغیانهای هیجانی، سردرگمی و یا افت شدید عملکرد اجتماعی سپری کنند؛ بنابراین مشاوره کودک قبل از رسیدن کودک به سن بلوغ باعث میشود تا روانشناس با بررسی مراحل قبلی رشد کودک و ترمیم آسیبها و حل تعارضات مراحل قبلی، وارد شدن آسان به مرحله نوجوانی را امکانپذیر کند.
عوامل مؤثر در تربیت و شکلگیری شخصیت کودکان
ویژگیهای ژنتیکی
پنج ویژگی اصلی شخصیت که کودک با آن به دنیا میآید، تأثیر زیادی را در شکلگیری شخصیت کودک دارد. بعضی از کودکان از ابتدا مستقلتر و بعضی وابستهترند آنچه باید والدین در تربیت کودک خود توجه داشته باشند، رشد دادن نقاط مثبت شخصیت مثل انعطافپذیری و در نظر گرفتن ویژگیهای شخصیتی آسیبپذیر کودک، مثل ناپایداری هیجانی است.
شخصیت والدین
محیطی که کودک شما در هفت سال اول زندگیاش در ارتباط مداوم با آن است، در شکلگیری شخصیت او تأثیر زیادی دارد. شما بهعنوان والدین مهمترین نقش را در تعیین شخصیت فرزند خود دارید. رفتارهایی که شما به کودکتان آموزش میدهید یا کودکتان از شما الگو میگیرد، ناگزیر جزئی از زندگی فرزندتان میشود.
بهعنوانمثال اگر شما شخصیت سختگیری داشته باشید و از کودک خود انتظارات و توقعات زیادی داشته باشید، فرزندتان نیز از خود و محیط اطرافش خواستههای زیادی خواهد داشت و یا تصور دارد همیشه اطرافیانش از او انتظارات زیادی دارند.
بیشتر بخوانید: اضطراب جدایی
قرار گرفتن در معرض رسانه
کارتونهایی که کودک شما از تلویزیون یا آیپد تماشا میکند، روی انتخاب فیلمها و شخصیتهای کارتونی، لباس و یا اسباببازیهای که انتظار دارد شما برایش تهیه کنید تأثیرگذار است، همه آنچه کودک شما با آن وقت میگذراند، در شکلگیری شخصیت کودک و ارزشهای فردیاش نقش دارد، بنابراین اگر میخواهید برای مثال پرخاشگری کودک خود را کنترل کنید، ورودی رسانهها را با دقت کنترل کنید.
معلمان و مربیان
وقتی کودک شما مدرسه را شروع میکند، چیزی فراتر از ریاضیات و خواندن از معلمهایش میآموزد. او میآموزد که چگونه مثل آن معلم رفتار کند، درست مثل کاری که با تماشای شما انجام میداده است. معلم با رفتارها و الگوهایی که به کودک میدهد، نقش مهمی در رشد شخصیت او دارد.
همسالان، دوستان و همبازیها
دوستان کودک شما نقش پررنگی در شکلگیری شخصیت او دارند. اگرچه فرزند شما ممکن است دارای شخصیت قوی باشد که دیگران را هدایت کند یا بتواند بهراحتی در برابر فشار همسالان مقاومت کند، اما تأثیر دوستان در شکلگیری نظراتش نسبت به خودش، دیگران و جهان پیرامونش، کاملاً چشمگیر است.
نقش رفتار والدین در شکلگیری شخصیت کودکان
درحالیکه هنوز اختلافنظرهایی بر سر تأثیرگذارترین عامل رشد شخصیت کودک وجود دارد، همه کارشناسان اتفاقنظر دارند که از بین عوامل محیطی، والدین نقشی اساسی در رشد شخصیت کودک دارند. والدینی که در مورد شیوۀ تربیتی خود تعصب ندارند و آن را با ویژگیهای شخصیتی کودک خود همسو میکنند، میتوانند بهترین تأثیر را، در رشد موفقیتآمیز شخصیت کودک خود داشته باشند. وقتی والدین میفهمند که کودکشان چطور به شرایط خاصی واکنش نشان میدهد، میتوانند مسائلی را که ممکن است برای فرزندشان مشکلآفرین باشد پیشبینی و راه چارهای برای آن بی اندیشند. والدین میتوانند کودک را برای شرایط خاص آماده کنند یا در بعضی موارد از یک موقعیت بالقوه دشوار جلوگیری کنند. درصورتیکه شما والدین آگاه و مسئول، برای تربیت مناسب نیاز به درک بهتر شخصیت کودک خود دارید و یا در موقعیتهای دشوار تعارض با کودک خود نمیدانید که چه رفتاری مناسب است، مشاورین کودک افرا کلینیک میتوانند در این مسیر پرفرازونشیب به شما کمک کنند.
شکلگیری شخصیت در چه سنی است؟
روانشناسان کودک معتقدند، سن طلایی شکلگیری شخصیت کودک تا 2 سالگی است سن نقرهای تا 5 سالگی و سن برنزی تا 12 سالگی است؛ اما این ایده که شخصیت ما تا حدود 30 سالگی انعطافپذیری زیادی دارد نیز طرفداران خود را دارد. اگرچه شخصیت بعد از بلوغ یعنی اوایل و اواسط دهه دوم زندگی به ثبات خوبی میرسد و تا سیسالگی شخصیت تقریباً شکلگرفته و هویت کامل میشود ولی همچنان تا آخر عمر، تا حدودی امکان تغییر شخصیت وجود دارد.