سولوگامی یا ازدواج با خود همانطور که از اسمش پیداست یعنی ازدواج یک فرد با خودش. کسانی که با خودشان ازدواج میکنند معتقدند این عمل بر ارزش خویشتن تاکید داشته و منجر به زندگی شادتر خواهد شد. در حالی که این نوع ازدواج دارای هیچ مجوز قانونی نیست؛ اما برخی افراد از این مراسم نمادین به عنوان اقدامی برای تاکید بر عشق به خود و اعلام استقلال استفاده میکنند.
اولینبار لیندا بیکر، متخصص بهداشت دندان از ایالات متحده، در سال 1993 با خود ازدواج کرد. در واقع اولین اقدام عمومی به شمار میرفت. این نوع ازدواج بیشتر در کشورهای ژاپن، استرالیا، تایوان، برتانیا و ایالات متحده مشاهده میشود.
برای دریافت مشاوره فردی می توانید با مشاوران افراکلینیک تماس حاصل فرمایید.
021-44273757 ، 021-44273767
سولوگامی به معنای تجرد نیست، صرفا تعهدی نسبت به خود به شمار میرود. یعنی ممکن است فرد بخواهد با شخص دیگری ازدواج کند یا نکند. سولوگامی به معنای انکار رابطه جنسی یا عاشقانه از خود نیست، این مخالف پذیرش خود و عشق به خود است. در مورد ازدواج با شخص دیگری، تا زمانی که آنها توقع نداشته باشند که فرد خودش را طلاق بدهد، برایشان منعی ندارد. طلاق دادن خود یک خودکشی نمادین خواهد بود.
ازدواج با خود یا سولوگامی چیست؟
سولوگامی یا ازدواج با خود نشاندهنده یک تغییر کانونی اساسی از مسئولیت به استقلال و از اطاعت به ابراز وجود است. این یک اصلاح معنایی نیست. این تغییر جوامع را در همه جا متلاطم کرده است. آغاز آن در جهان توسعهیافته و گسترش به کشورهای در حال توسعه، نشاندهنده گذار دور از تمرکز بر جمع اجتماعی (که بیشتر به خانوادهها به عنوان واحدهای کارکردی کار و تولید مثل نگاه میشود) به سمت حمایت از آرمانهای هر فرد است.
اگرچه سولوگامی هنوز در حاشیه است؛ اما در حال رشد است. در جوامعی غیر از ایران بیشتر دیده شده است و افراد تجربیات شخصی خود را در این مورد با دیگران به اشتراک میگذارند. ازدواج با خود، تعهدی برای خویش و عشق بیقید و شرطی نسبت به خود است و نیز یک عمل پذیرش خود است. مردم با کسی که دوستش دارند ازدواج میکنند و برخی به این نتیجه میرسند که آن فرد خودشان هستند.
بیشتر بخوانید: gad چیست
دلایل ازدواج با خود
میگویند تا زمانی که خودتان را دوست نداشته باشید، نمیتوانید دیگران را دوست داشته باشید. اهمیت عشق به خود به عنوان سنگ بنای برنده شدن در روابط و زندگی کامل به خوبی ثبت شده است. گیل ادواردز، روانشناس بالینی، در کتاب خود به نام «عشق وحشی» خاطرنشان کرد که عدم عشق به خودمان «ریشه این است که به یک زندگی نان و پنیر بسنده کنیم تا اینکه خودمان را به ضیافت دعوت کنیم». پس چرا یک مهمانی برای تجلیل از شما و خودتان برگزار نمیکنید؟ این چیزی است که در سولوگامی مطرح میشود.
سولوگامی بیانیهای از شفقت به خود بوده و قولی برای دادن چیزی است که اغلب به دنبال دریافت آن از دیگران هستید. ایده این است که قلب خود را نگه دارید و به همان اندازه که قلب دیگران را دوست دارید از آن مراقبت کنید. تعهد مادامالعمر به دوست داشتن کامل خود است.
برخی عروسیهای انفرادی را خودپسندانه مینامند و آنها را نافی ازدواجهای سنتی دو نفره میدانند؛ اما آنها ذاتاً خودمحور یا تاییدخواه نیستند؛ زیرا مراقبت از خود خودخواهانه نیست. ازدواج با خود به معنای اجتناب از عشق بیرونی نیست. بلکه در مورد پذیرش جنبههای روشن و تاریک ما و اولویت دادن به مراقبت از خود است تا روابط بهتری در پیشبرد - با خود و دیگران داشته باشیم.
طرفداران سولوگامی معتقدند که ازدواج با خود یک جمله جسورانه است که میگوید شما کافی هستید و جشن تمامیت شما است. ممکن است آماده به اشتراک گذاشتن زندگی خود با شخص دیگری باشید، اما به نیمه بهتری «نیاز» ندارید. ایجاد یک احساس قوی از خود ارزشمندی که تمایل به پذیرش موقعیتها یا روابط تحقیرآمیز را کاهش میدهد و به حفظ استانداردهای آنچه در یک رابطه انتظار دارید کمک میکند.
به گفته مانزانو، «ازدواج کردن با خود سفری است از خرد، عشق، و پذیرفتن آنچه که هستید و در نتیجه قادر به انتقال آن عشق به خود به دیگران خواهید بود». او تأکید میکند که فقط روابط عاشقانه نیستند که شکوفا میشوند و میافزاید: «وقتی خودتان را انتخاب میکنید و خوشحال هستید، به دیگران نیز کمک میکنید. «شناخت و دوست داشتن خود به عنوان یک فرد به شما این امکان را میدهد که به شخص دیگری در همان مسیر عشق و پذیرش احترام بگذارید و برای آنها ارزش قائل شوید. این نه تنها در مورد روابط عاشقانه بلکه در مورد خانواده، دوستان و سایر نقاط جهان نیز صدق میکند». در بیماری و سلامتی، شما در طول زندگی ثابت هستید و ساختن خود از درون به ایجاد فضایی برای عشق ورزیدن و دوست داشته شدن کمک میکند.
پیامدهای سولوگامی چیست؟
تا به اینجا در این مقاله متوجه شدیم که لزوما سولوگامی نتیجه شخصیت خودشیفته نیست؛ اما آیا میتوان برای همه افراد این گزاره را به کار برد؟ از آنجایی که تحقیقات علمی در رابطه با این موضع کم است، تحلیلهایی را برایتان میفرستیم که احتمالی است.
از ویژگیهای شخصیت خودشیفته میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- فرد به شکلی اغراقآمیز احساس مهم بودن میکند و در اکثر مواقع تواناییها و موفقیتهای خود را بزرگ جلوه میدهد
- ذهن فرد دائما درگیر خیالبافیهای غیرواقعی درباره موفقیت، قدرت، زیبایی و عشقی آرمانی است (که به خود نسبت میدهد)
- فرد بر این باور است که موجودی خاص، اسثتنایی است و از این رو تنها افراد خاص، با استعداد و سرشناس میتوانند او را درک کنندو فقط باید با چنین اشخاصی در ارتباط باشد،
- بیش از اندازه احساس محق بودن میکند. از دیگران توقع دارد او را جدا از سایرین پنداشته، رفتاری متمایز با او داشته باشند و یا خواستههایش را بیچون و چرا اجابت کنند
- اغلب اوقات در پی سودجویی از شما و دیگران است تا بدین وسیله نیازهای خودش را برآورده کند
- به نظر میرسد فاقد هرگونه حس همدلی است و قادر نیست احساسات یا خواستههای دیگران را درک کرده و در جهت اجابت آنها اقدامی انجام دهد
- نسبت به دیگران احساس حسادت دارد و یا تصور میکند دیگران به شدت به او حسادت میورزند
- اکثر مواقع در رفتار و طرز فکر او غرور و خودخواهی موج میزند.
همانطور که خواندید نیاز است فرد از لحاظ داشتن این اختلال بررسی شود؛ اما واقعیتی که در پس اختلالات شخصیت نهفته است، طیفی بودن آن است. یعنی برخی افراد به هر حال بر روی یک طیفی از این ویژگیها قرار دارد. لزوما این ویژگیها عملکرد فرد در سطوح تحصیلی، شغلی، روابط بین فردی و ... را تخریب نمیکند و حتی ممکن است خود فرد متوجه نشود که این ویژگیها را دارا است. بین اختلالهای شخصیت خیلی شایع است که فرد با این شکایت به روانشناس مراجعه نکند؛ بنابراین اگر به یک سولوگامیست برخورد کردید و به شما گفت که خودشیفته نیست، خیلی قابل اتکا نخواهد بود!
بیشتر بخوانید: وابستگی عاطفی
از طرفی در پس شخصیت خودشیفته، عزتنفسی آسیبدیده وجود دارد که نشان میدهد فرد در اعماق وجودش خویش را دوست ندارد. این عزت نفس شکننده و عدم پذیرش خود برخلاف ایدئولوژی نهفته در پس سولوگامی و ازدواج با خود است؛ زیرا میدانیم که در این نوع ازدواج فرد برای پذیرش و عشق به خود متعهد میشود. اما از طرف دیگر میتوان این رفتار ازدواج با خود را جبرانی بیرونی در جهت عزتنفس آسیبدیده دانست. با اطلاعات کمی که موجود است ما صرفا میدانیم که چراغ قرمز خودشیفتگی باید در مسئله سولوگامی روشن باشد!