از قدیم به ما آموختهاند که دروغ گفتن کاری ناپسند است و پنهانکاری نیز فرقی با آن ندارد. از طرفی کسانی که وارد رابطه میشوند، همواره به فکر حفظ حریم شخصی خود هستند. تناقض حاصل از تلاش برای حفظ حریم شخصی و رعایت اخلاق مبنی بر عدم پنهانکاری، زوجین را سردرگم میکند. بعضی از افراد، عمل رازداری در رابطه را با پنهانکاری یکی دانسته و به همین علت در روابط عاطفی خود دچار مشکل میشوند؛ زیرا گمان میکنند شریک عاطفیشان با آنها روراست نبوده و با صداقت رفتار نمیکند. سوالی که به وجود میآید این است که مرز این مولفهها کجاست آیا رازداری در رابطه با پنهانکاری یکی است؟
در این مقاله از سایت افراکلینیک به موضوع دروغ و پنهانکاری در ازدواج و آسیبهایی که به همراه دارد، پرداختهایم. پیشنهاد میکنیم که این مقاله را مطالعه کنید.
تاثیر پنهان کاری و دروغ در ازدواج
عشق زاییده نیروهای فراوانی است که از آن محافظت میکند، ولی یک مورد بارها و بارها در رأس همه چیز قرار میگیرد: مرزها. هنگامی که در روزهای آغازین آشنایی و ازدواج حد و مرزی تعیین نشود، یا وقتی که مرزها حذف شود، زندگی زناشویی از هم گسیخته میشود. اینگونه ازدواجها پس از جذابیت اولیه رشد نمیکند و به صورت صمیمیت واقعی در نمیآید.
مرز را میتوان به بیان ساده محدوده مالکیت دانست. به پایان و آغاز چیزی دلالت میکند. اگر بدانیم که مرزهای روابطمان تا کجاست، این را هم میدانیم که چه کسی مالک چیزهایی مانند احساسات و گرایشها و رفتارها نیز است و میدانیم که به چه کسی «تعلق» دارد و اگر مشکلی در این مورد بروز کند، میدانیم که این مشکل به چه کسی مربوط است.
یکی از مرزهای مهم رابطه، صداقت است. صادق نبودن با یکدیگر باعث میشود که این احساس کاذب به ما دست دهد که چه کسی و کجا هستیم. به عنوان مثال اگر فردی رفتار برخورنده همسرش را بپذیرد و از آنچه واقعا در دلش میگذرد، با شریک زندگیاش صادق نباشد؛ او نقش آدم خوشبخت و عاشق را بازی کرده است، اما در درون خود عمیقا درمانده و زخمخورده بود. فریب و عدم صداقت رابطه را به نابودی میکشاند. «دروغگویی مخربتر از چیزهایی است که درموردشان دروغ گفته میشود». دروغگویی، شناخت زوجین را از یکدیگر و نفس ارتباط را تغییر میدهد.
ویژگیهای همسری که صادق است:
ویژگیهای زیر کسی را نشان میدهد که در قبال حقیقت، آزادی دیگری، تعهد و عشق صداقت دارد:
- خود را در معرض بازخوردها و اصلاح دیگران قرار میدهد،
- در برابر بازخورد حالت تدافعی نمیگیرند،
- خود را مسئول مشکلات، انتخابها، احساسات، گرایشها و رفتارهای خود میداند،
- این توانایی را دارد که رفتارهایش را نظاره کند،
- شریک زندگیاش را فرد مستقل و جدا از خود که دارای تجربیات متفاوتی است، میبیند،
- نسبت به رشد و تحول خود احساس نیاز میکند.
در صورتی که احساس کردید تا به امروز صادقانه رفتار نکردید، تلاش برای اصلاح را شروع کنید. به مشکل خوردن در مسیر رابطه چیز بدی نیست؛ زیرا هر وقت دو نفر از دو دنیای متفاوت با یکدیگر رابطه برقرار میکنند، برخورد و مشکل امری عادی است. قسمت جذاب این فرآیند حل و فصل کردن این مشکلات است. اگر در مسیر رابطه خود مشکل دارید میتوانید از مشاوره ازدواج آنلاین افراکلینیک کمک بگیرید.
چه موضوعاتی را نباید در دوران ازدواج پنهان کرد؟
زوجها ممکن است به شیوههای مختلف یکدیگر را فریب دهند. گاهی برای موارد ناچیز مانند ولخرجی و گاهی درباره مسائل جدیتر، مانند رابطه عاشقانه، دروغ میگویند. صادق نبودن و عمل پنهانکاری، فرصتها را برای برقراری رابطه واقعی میسوزانند؛ زیرا صمیمیت در رابطه از «شناختن عمق وجود دیگری» سرچشمه میگیرد. هر بار که حقیقتی را از همسرتان پنهان میکنید، مجبورید که احساسات مربوط به آن را نیز سرکوب کنید و در نهایت دچار کرختی احساسی میشوید.
بهتر است درباره موضوعاتی مانند رابطه جنسی میانتان، وضعیت مالی، احساساتی که نسبت به رابطه و یکدیگر دارید و تمامی چیزهایی که احساس میکنید در رابطه فعلی شما تاثیر میگذارد، صادق باشید. در خصوص مسائلی که در گذشته شما وجود دارد، مانند روابط عاطفی قبلیتان که جدی بوده است، پنهانکاری شایسته نیست؛ زیرا ممکن است بر روی رابطه شما اثر گذاشته و آن را به نابودی بکشاند. در مورد بیماریهای جسمی و روانی، اعتیاد یا خیانت هم باید صحبت شود.
گاهی زوجین صداقت بیش از حد دارند؛ یعنی از طریق صداقت بر ترس و ناامنی خود سرپوش میگذارند. در این موارد به نظر میآید که فرد صداقت را با بیاحترامی کردن اشتباه گرفته است.
برای مثال گفتن جملاتی مثل:
«عزیزم امروز موهایت به شدت وحشتناک شده و جذاب به نظر نمیرسی»!
«قبلا با کسی که عاشقش بودم، رابطه بهتری داشتم».
شاید این اظهارنظرها واقعیت داشته باشد؛ اما باید دید هدف از بیان آنها چیست. آیا برای سالم ماندن رابطهتان لازم است؟ آیا مطرح کردن این مسائل چیزی را حل میکند؟ البته که پاسخ منفی است؛ زیرا انتقاد مخرب و بیرحمانه نباید با صداقت اشتباه گرفته شود. پیشتر اشاره شد که در مورد روابط جدی قبلیتان صادق باشید، اما لازم نیست جزییات رابطهتان را در میان بگذارید. منظور مسائل کلی و تاثیرگذار بر رابطه عاشقانه فعلیتان است.
چه موضوعاتی را میتوان در دوران ازدواج پنهان کرد؟
مسائلی که با بیان آنها مشکلی در رابطه به وجود نمیآورد و مهم نیستند، میتوانید عنوان نکنید. اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شدهاید و آنها را حل کردهاید و میدانید که دیگر تکرار نخواهند شد، لزومی به بیان آنها نیست. اتفاقاتی که در خانواده افتاده است و تاثیری در رابطه شما ندارد، نیازی به عنوان کردن ندارند. افرادی که در زندگی شما بودهاند اما حضور پررنگی نداشتند و رابطه فعلیتان را خراب نمیکنند، لازم نیست به آنها اشاره شود.
کلید اصلی پاسخ به این سوال در تاثیرگذاری است. یعنی مسئلهای که تاثیری بر زندگی مشترکتان ندارد، میتواند مطرح نشود.
افراد در این شرایط می توانند با کمک یک مشاور خانواده قبل از آنکه این مشکلات آسیب های جدی به ساختار خانواده وارد کند، مانع پیشروی آن شده و برای بهبود و ترمیم روابط تلاش کنند. در مشاوره خانواده برای رفع مشکلات خانوادگی، مشاور به بررسی گذشته و امروز فرد میپردازد تا بتواند با دید بهتری راه حل مناسبی برای حل مشکلاتی که در خانواده به وجود آمده است برسد.
دروغ و پنهانکاری در ازدواج چه پیامدهایی را به همراه دارد؟
پیامدهای متفاوتی در مورد دروغ و پنهانکاری در ازدواج دیده شده است.
شک و بیاعتمادی: عدم اطمینان شرایطی است که هر دو نفر را در رابطه آزرده میکند. کسی که فریب خورده است، مدام با افکار منفی که در آن شک و تردید موج میزند، دست و پنجه نرم میکند.
آسیبهای روانی: شخصی که پنهانکاری کرده است، از فشار و ترسی که نسبت به فاش شدن رازش دارد و نگاه متفاوت شریک زندگیاش به او، ممکن است از نظر روانی آسیب ببیند.
خیانت: از آنجایی که در مورد خیانت، پنهانکاری صورت میگیرد، ممکن است فردی که به او خیانت شده است بخواهد تلافی کند.
طلاق و اتمام رابطه: همانطور که اشاره شد، دروغ و پنهانکاری میتواند منجر به جدایی شود.
آیا توجه به حریم شخصی در ازدواج همان پنهانکاری است؟
برخی مسائل مربوط به زندگی شخصی شما است و لازم است در همانجا بماند. این موارد هیچ تاثیری بر زندگی مشترک شما نداشته و به آن آسیب نمیزند و حریم شخصی شما دقیقا همینجا است. در ادامه، هفت تفاوت حریمشخصی و پنهانکاری ارایئه شده است:
- حریم خصوصی یک حق است؛ اما پنهانکاری نه: هر یک از ما حق داریم حریم خصوصی خود را داشته باشیم؛ اما نداریم اسراری را نگه داریم که ممکن است به شخص دیگری در صورت اطلاع از آنها آسیب برسد.
- پنهانکاری روابط را تضعیف میکند؛ حریم خصوصی کیفیت آن را ارتقا میدهد: حفظ اسرار تقریباً از هر نوعی اعتماد را تضعیف میکند. یک استثنای نادر وجود دارد. به عنوان مثال، هنگامی که ما یک هدیه میخریم، یا یک مهمانی غافلگیرکننده برای شخصی برنامهریزی میکنیم، اینها اسرار بیضرری در مورد اعمالی است که در نهایت برای جلب رضایت دیگری انجام میشود. برخلاف پنهانکاری، حریم خصوصی در واقع روابط شخصی ما را تقویت میکند. وقتی زندگی خصوصی نداریم، شروع به از دست دادن هویت و فردیت خود میکنیم و فردیت ما چیزی است که ما را به مکمل شخص دیگری بودن تبدیل میکند. در این مواقع چه کاری باید انجام دهیم و چه طور میتوانیم به خود کمک کنیم؟ مشاوره فردی یک راهکار علمی و موثر برای حل مسائلی از این قبیل است که با کمک میتوانید مسائل روانشناختی خود را حل و فصل کنید. در مورد اضطرابها و نگرانی خود، در رابطه با مسائل مختلف صحبت کنید و ترس از قضاوت شدن نداشته باشید.
- فقدان حریم خصوصی باعث ناراحتی ما میشود؛ فقدان پنهانکاری ما را آزاد میکند: اگر به اصطلاحاتی فکر کنیم که برای توصیف نیاز خود به حریم خصوصی استفاده میکنیم؛ برای مثال «احساس تجاوز به حریم خصوصی ما»، واضح است که حریم خصوصی یک نیاز اساسی انسان است. وقتی برای مدت طولانی از حریم خصوصی محروم میشویم، ممکن است احساس کنیم که مورد حمله قرار گرفتهایم. از سوی دیگر، فقدان پنهانکاری آزاد کننده و خوشایند است. بدون پنهانکاری، میتوانیم راحتتر به خودمان اجازه دهیم که بی هیچ ترسی، صادق و شفاف باشیم.
- حریم خصوصی مرزهای سالم را ایجاد میکند؛ رازداری دیوار میسازد: به رسمیت شناختن حق دیگری برای حفظ حریم خصوصی نشاندهنده احترام و اعتماد است. هر دوی این موارد به پرورش یک رابطه و در عین حال حفظ هویت خود کمک میکند. از طرفی پنهانکاری اعتماد را تضعیف میکند. اگر رازی داریم، اغلب در رفتار و اعمال ما نمایان میشود. وقتی شرکای زندگی ما نمیدانند ما چه رازی را حفظ میکنیم، اعتماد را در طول رابطه از دست میدهند. همچنین، وقتی رازی داریم ممکن است حالت تدافعی بگیریم و ناخودآگاه در اطراف خود دیوار بکشیم.
- پنهانکاری عموماً انگیزه ناسالمی دارد؛ اما نیاز به حریم خصوصی اینگونه نیست: اگر رازی را حفظ می کنیم، اغلب به دلیل شرم یا ترس است. ما میترسیم اگر فاش شود، ممکن است چه اتفاقی رخ دهد. نیاز به حریم خصوصی هیچ انگیزه ناسالمی ندارد. این یک نیاز عادی انسان است.
- اسرار منجر به افزایش استرس میشود؛ حریم خصوصی میتواند به عهنوان یک کاهشدهنده استرس باشد: وقتی اسرار را حفظ میکنیم، همیشه مراقب هستیم. ما باید مراقب آنچه میگوییم و انجام میدهیم باشیم تا از افشای اطلاعاتی که معتقدیم به ما آسیب میزند اجتناب کنیم. عبارت «لذت بردن از حریم خصوصی» همه چیز را میگوید. وقت گذاشتن برای خودمان، لذت بردن از سرگرمی خودمان، نوشتن در یک مجله یا تنها ماندن با افکار خودمان میتواند فوقالعاده مفید و موثر باشد.
- اسرار، در صورت کشف، ممکن است منجر به عواقب منفی برای شخص دیگری شود: به عنوان مثال، پنهان کردن اطلاعات در مورد مسائل مالی یا داشتن یک رابطه نامناسب خارج از ازدواج، به همسرمان آسیب میرساند. از طرفی هر یک از ما حق داریم در مورد مسائل فیزیکی یا افکار و خیالات بیضرر، حریم خصوصی داشته باشیم؛ زیرا آنها تهدیدی برای کسی نیستند.
یافتن تعادل بین شفاف و صادق بودن، و در عین حال حفظ حریم خصوصی، میتواند مشکل باشد؛ اما برای روابط سالم ضروری است. بنابراین تشخیص تفاوت بین حریم خصوصی و رازداری بسیار مهم است.